آيا سيلاب مفيد است؟
مهدي زارع
هميشه موضوعي مطرح ميشود كه مخاطرات طبيعي روي ديگري هم دارند و ميتوانند در كنار آسيبرسان بودن، از جنبههاي مفيدشان هم بهره برد. به ديد نگارنده، همين كه بر پديدهاي نام سيلاب گذاشته ميشود معمولا بار معنايي تخريبكننده بودن و ويرانگري اولين پيامي است كه از آن منتقل ميشود. حال اگر زميني نيز خاك حاصلخيز دريافت كرد، در مقابل خسارت جاني و مالي كه در همان محيط يا جاي ديگر برجاي مانده، به باور نگارنده اولويتي كمتر دارد. با رشد شهرنشيني نفوذپذيري زمين در حوضههاي آبريز كم شده و با افزايش رواناب ناشي از بارش، سيلاب شهري جاري ميشود. اين فرآيند به آلوده شدن منابع آب سطحي و همزمان با كاهش تغذيه آبهاي زيرزميني همراه ميشود. با جريان سيلاب آلوده شهري و با انتقال آلايندههاي مختلف به محيطهاي آبي، عدم توازن اكولوژيكي در محيط ايجاد ميشود. خطر وقوع سيل هنگامي براي يك منطقه به دليل آبگرفتگي و بسته به ميزان آسيبپذيري و معرضيت انسان و محيط ساخته شده و اموال و داراييهاي جامعه انساني، خسارتبار ميشود.
اين سوال مطرح است كه آيا در آن منطقه زهكشي رواناب ناشي از بارش به گذري طبيعي و هدايت رواناب ميانجامد يا با تبديل به سيلاب، سبب ايجاد اختلال در محيطزيست دشت سيلابي شهري و روستايي ميشود. وقوع اين اثرها روي محيطزيست ميتواند عناصر مختلف محيطي دشت سيلابي را به صورت كوتاهمدت يا بلندمدت تغيير دهد. اين تغييرات ممكن است در مواردي مفيد باشد و البته در موارد ديگر مخرب است. زهكشي شهري مفيد است، چراكه ضمن كنترل رواناب در منشا و كاهش حجم و دبي اوج سيل و تاخير در وقوع آن، موجب كيفيت آب، حفاظت محيطزيست و زيباسازي محيط شهري ميشود. لايروبي مستمر و نظارت بر شبكههاي جمعآوري آبهاي سطحي كه از سال 1348 در تهران توسعه يافته و عمدتا در سالهاي بعد از انقلاب تكميل شده است، موجب ميشود كه در سطح شهر تهران با كمك دوربينهاي سطح شهر، رخداد سيلابهاي ناگهاني تقريبا ممكن نباشد. هر آبگرفتگي با دوربين پايش ميشود و ماموران شهرداري براي رفع گرفتگي اعزام ميشوند. البته فراموش نكنيم كه چنين سامانهاي در برابر سيلاب واريزهاي كارايي نخواهد داشت. به هر حال طول مسير شبكه اصلي جمعآوري آبهاي سطحي در شهر تهران 530 كيلومتر است و به مديريت سيلاب در شهر تهران كمك ميكند. ۴۵۰ شهر و ۸ هزار و ۵۶۰ روستاي كشور در معرض سيل هستند. تنها در ۶ ماهه اول سال 1399، ۱۶۰ مورد بارش سنگين گزارش شد كه ۹۵ مورد به سيلاب تبديل شده و در ماههاي آبان و آذر 99 نيز سيلاب در استانهاي جنوبي خوزستان، بوشهر، هرمزگان و سيستانوبلوچستان موجب خسارت شد. ۲۸درصد مساحت كشور در معرض سيلابهاي با شدت زياد و احتمال تخريب بالا است. از دهه ۳۰ تا پايان شهريور 1399 بيش از ۷ هزار و ۲۰۰ مورد سيل كوچك، متوسط و بزرگ در كشور اتفاق افتاد. ۱۲ سيلاب موجب تخريب وسيع شدهاند. مانند سيلاب 4 مرداد 1366 تجريش و سيلابهاي 20 مرداد 1380 و 20 مرداد 1381 گلستان و سيلاب فروردين 1398 در 16 استان كشور. در 15 آذر 99 در استان بوشهر مسيرهاي ديلم به بهبهان، هنديجان و برازجان به گناوه و برازجان به كازرون بر اثر سيلاب مسدود شد. با توجه به اينكه در مدت زمان كمتر از يك ساعت حدود ۱۲۳ ميليمتر بارش در شهرستان كنگان وقوع چنين سيلابي قابل درك ميشود. مناطق جنوب غرب و جنوب شرق از سيلخيزترين نقاطع كشور است. در استان بوشهر با مساحتي در حدود 28 هزار كيلومتر با اقليم خشك و بياباني، متوسط بارندگي حدود 250 ميليمتر و ريزش اندك جوي، با توجه به شرايط اقليمي بارندگي غالبا به صورت رگبار است. گسترش آلودگيهاي محيطزيست (پساب و پسماند)، در سيلاب از تبعات وقوع سيل در مكانهايي مانند شهر بندي بوشهر است. در اين بندر به دليل قليايي بودن جنس زمين و جاري شدن حجم وسيع رواناب، پسامندهاي تفكيك نشده و بيماري زا به مناطق مسكوني، شهري و همچنين مجاورت ساحل جاري ميشوند. اين رواناب موجب افزايش آسيبهاي محيطي زيستي به محيط دريا و ساحل و به خطر افتادن سلامت ساكنين بندر بوشهر ميشود. حال بايد چنانچه در مورد فوايد جاري شدن سيلاب گفتوگو ميشود، چنين تبعات وسيع محيط زيستي سيلاب نيز مدنظر قرار گيرد. آيا خاكهايي كه با وقوع سيلاب غني ميشوند، از انواع آلودگيها مصون هستند؟ مطالعات آينده با درنظر گرفتن چنين عوارضي پاسخهاي دقيق علمي براي اين پيشفرض عمومي -مفيد بودن سيلاب براي محيط- فراهم خواهد كرد.